جدول جو
جدول جو

معنی پشتا گرس - جستجوی لغت در جدول جو

پشتا گرس
کسی را پشتوانه ی خود قرار دادن، پشت رو ایستادن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پشتی گر
تصویر پشتی گر
یاری دهنده، حمایت کننده، پشتیبان
فرهنگ فارسی عمید
(پُ گَ)
مستظهر. معتمد. متکی: بدانکه منزلت تو نزد امیرالمؤمنین منزلت راست گوی امین است نه گمان زده تهمت ناک، چرا که امر حکومت را بتو سپرده و پشت گرم شد بتو نه بر تو. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 313).
- پشت کسی را گرم داشتن، مدد کردن به وی. یاری و مددکاری کردن به او. امداد:
نه هم پشتی که پشتم گرم دارد.
نظامی.
- پشت گرم بودن، مستظهر بودن:
فریب چون گل رعنا نمیخورم زنهار
در این چمن که مرا پشت از خزان گرم است.
سلیم (از فرهنگ ضیاء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پشت گرم
تصویر پشت گرم
مستظهر معتمد متکی. یا پشت گرم بودن، مستظهر بودن متکی بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشتی گر
تصویر پشتی گر
حمایت کننده
فرهنگ لغت هوشیار